از 3 نفر هرگز متنفر نباش :
فروردینی ها ، مهری‌ ها ، اسفندی ها
چـون بهتـرین ها هستند...
.
سه نفر را هرگز نرنجون :
اردیبهشتی ها ، تیری ها ، دی ماهی ها
چـون صادق هستند...
.
سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :
شهریوری‌ ها ، آذری‌ ها ، آبانی ها
چـون به درد دلت گوش میدهند...
.
سه نفر رو هرگز از دست نده :
مردادی ها ، خردادی ها ، بهمنی ها
چـون دوست واقعی هستند...

من دوست وافعی ام

ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﭼﺸﺎﺕ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ
ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﺕ ﺩﺭﺩی ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ
ﻫﺮ ﺟﺎی ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮی ﻫﻤﻴﻨﺠﻮﺭﻩ
ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻫﻴﭽﮑﯽ ﻭﻓﺎ ﻧﻤﻴﮑﻨﻪ
ﺭﺳﻢ ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﻭ ﺩﻭﺭﻳﻪ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭی ﮐﻨﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻳﻪ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺑﯽ ﺧﻴﺎﻟﻪ ﺑﯽ ﺧﻴﺎﻝ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻳﻪ

تهران شهر بزرگی است برای آدمهای کوچک
تهران برای من اندازه خانمان است
من کنج کنج این خانه را خوب بلد هستم
اینجا غربت نیست
اگر دلی را از آدم های این شهر نشکنی
اسارت را به تو نشان نخواهد داد
شهر من شاید بوی تازگی ندهد
اما خیابان هایش سرشار از خاطرات است
تهران خائن نیست
یادش نمی رود زیر قدم های تو ... دلش را جا گذاشت
کوچه هایش خیانت تو را دیدندو لب تر نکردند
فردا روز
با اولین صدای قدم های تو
آسان تو را بخشیدند.
دور شو از همهمه های شهر من
من آلودگی های شهرم را به تن می خرم
اما تنم را آلوده هوسهای تو نمی کنم
تهران تو را تهرانی کرد به نام
اما ازگزند نامردیهایت یک شب خواب آرام نداشت
تهران دخترانش را عروس کرد
حجله ها خجالت نکشیدند
دختران شهر را تو را نمی شناسم
تهران اندازه تو نیست
چمدان هایت را بردار و برو
دوستم دارد از این شهر می رود
به گمانم تو جایش را تنگ کرده ای.

دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
آزادگان را آفرین خواهم گفت
و برای مردگان آمرزش بسیار خواهم کرد
تا هست
سرزمین اهورایی من آسمانی باد

کوروش بزرگ - منشور کتیبه شوشیانا موزه متروپلیتن نیویورک

متاسفانه:

وچندعکس دیگر

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

خدایا خسته گردم خلاصم کن
پر از رنج و غم و دردم رهایم کن
من از این نشعه بیزارم خداوندا
بیا آغوش پاکت را از عالم کن
خلاصم کن خلاصم کن
خلاصم کن خلاصم کن

از این درد و از این تنهایی و دیوار
از این بد نامی و روح و تن بیمار
از این افیون بی درمون لاکردار
خداوندا خلاصم کن از این آوار
خلاصم کن خلاصم کن
خلاصم کن خلاصم کن

منم چون سایه ای در یک شب مهتاب
که افتاده ز نیزاری به یک مرداب
منم چون نی پر از ناله پر از فریاد
خداوندا خلاصم کن از این بیداد
خلاصم کن خلاصم کن
خلاصم کن خلاصم کن
برگفته از:http://rika.persianblog.ir

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد :گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،
با اعتماد زمان حال ات را بگذران وبدون ترس برای آینده آماده شو.
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید

مهم این نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی

كوچك باش و عاشق.. كه عشق می داند آئین بزرگ كردنت را

بگذارعشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

فرقى نمی كند گودال آب كوچكى باشى یا دریاى بیكران.... زلال كه باشى، آسمان در

توست.

برگرفته از:http://www.ashpazonline.com/weblog/esfahan2000/294730